معنی سوزش داشتن
سوزش داشتن
formigar
تصویر سوزش داشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با سوزش داشتن
سوزش داشتن
سوزش داشتن
Tingle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
покалывать
دیکشنری فارسی به روسی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
kribbeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
поколювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
mrowić
دیکشنری فارسی به لهستانی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
刺痛
دیکشنری فارسی به چینی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
pizzicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
hormiguear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
سوزش داشتن
سوزش داشتن
picoter
دیکشنری فارسی به فرانسوی