معنی دادگاه کردن
دادگاه کردن
cortejar
تصویر دادگاه کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با دادگاه کردن
دادگاه کردن
دادگاه کردن
Court
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
ухаживать
دیکشنری فارسی به روسی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
umwerben
دیکشنری فارسی به آلمانی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
залицятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
zalecać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
求爱
دیکشنری فارسی به چینی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
corteggiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
cortejar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دادگاه کردن
دادگاه کردن
courtiser
دیکشنری فارسی به فرانسوی