معنی درد کردن
درد کردن
doer
تصویر درد کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با درد کردن
درد کردن
درد کردن
احساس دردی در عضوی از اعضای بدن، پایم درد میکند
فرهنگ لغت هوشیار
درد کردن
درد کردن
Ache
دیکشنری فارسی به انگلیسی
درد کردن
درد کردن
болеть
دیکشنری فارسی به روسی
درد کردن
درد کردن
schmerzen
دیکشنری فارسی به آلمانی
درد کردن
درد کردن
боліти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
درد کردن
درد کردن
boleć
دیکشنری فارسی به لهستانی
درد کردن
درد کردن
疼痛
دیکشنری فارسی به چینی
درد کردن
درد کردن
dolere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
درد کردن
درد کردن
doler
دیکشنری فارسی به اسپانیایی