خنک خنک خوشا بحال، نیک و خرم باد سرد، ضد گرم سرد مطبوع هوای خنک، خوب خوش نیک، تر تازه، صفت تحسین را رساند خوشا، نیکا، حبذا، خنکا خ فرهنگ لغت هوشیار
خنک خنک مقابلِ گرم، دارای سرمای ملایم و مطبوع مثلاً آب خنک، کنایه از خجسته، خوب وخوش، برای مِثال نیک وبد چون همی بباید مُرد / خنک آن کس که گوی نیکی بُرد (سعدی - ۵۲)، در طب قدیم دارای طبیعت سرد، کنایه از ناپسند مثلاً رفتار خنک فرهنگ فارسی عمید