معنی خرد کردن
خرد کردن
estalar
تصویر خرد کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با خرد کردن
خرد کردن
خرد کردن
ریز کردن، کوبیدن و نرم کردن
فرهنگ فارسی عمید
خرد کردن
خرد کردن
از هم پاشیدن، ریزریز کردن، کشتن، نابود کردن
فرهنگ فارسی معین
خرد کردن
خرد کردن
Crunching
دیکشنری فارسی به انگلیسی
خرد کردن
خرد کردن
хрустящий
دیکشنری فارسی به روسی
خرد کردن
خرد کردن
knirschen
دیکشنری فارسی به آلمانی
خرد کردن
خرد کردن
хрумтіти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
خرد کردن
خرد کردن
chrupać
دیکشنری فارسی به لهستانی
خرد کردن
خرد کردن
咬的
دیکشنری فارسی به چینی
خرد کردن
خرد کردن
scricchiolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی