جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با چرب

چرب

چرب
زیادی نمودن، مقابل خشک، کمی سنگین تر از قرار میان بایع و مشتری
چرب
فرهنگ لغت هوشیار

چرب

چرب
ویژگی روغن و هر ماده ای که مانند روغن باشد، روغنی، روغن دار، ویژگی غذای پر روغن، ویژگی چیزی که به آن روغن مالیده باشند، کنایه از خوشایند، برای مِثال من از فریب تو آگه نه و تو سنگین دل / همیفریفته بودی مرا به چرب سخن (فرخی - ۴۴۰)، کنایه از دارای بیشی و افزونی، برای مِثال کنون نامۀ من سراسر بخوان / گر انگشت ها چرب داری به خوان (فردوسی - ۸/۱۰۰)
چرب
فرهنگ فارسی عمید