جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با جوشان

جوشان

جوشان
جوشاندن، در حال جوشیدن، جوشنده مثلاً کتری جوشان، کنایه از موّاج، متلاطم مثلاً چشمۀ جوشان، کنایه از خشمگین
جوشان
فرهنگ فارسی عمید