معنی تاس انداختن
تاس انداختن
jogar os dados
تصویر تاس انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با تاس انداختن
تاس انداختن
تاس انداختن
Dice
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تاس انداختن
تاس انداختن
бросать кости
دیکشنری فارسی به روسی
تاس انداختن
تاس انداختن
würfeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
تاس انداختن
تاس انداختن
кидати кубики
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تاس انداختن
تاس انداختن
rzucać kostkami
دیکشنری فارسی به لهستانی
تاس انداختن
تاس انداختن
掷骰子
دیکشنری فارسی به چینی
تاس انداختن
تاس انداختن
tirare i dadi
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تاس انداختن
تاس انداختن
tirar los dados
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تاس انداختن
تاس انداختن
jeter les dés
دیکشنری فارسی به فرانسوی