معنی تصرف کردن
تصرف کردن
apoderar-se
تصویر تصرف کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با تصرف کردن
تصرف کردن
تصرف کردن
مالک شدنبدست آوردن، چیزی را بمیل خود تغییر دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصرف کردن
تصرف کردن
Seize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصرف کردن
تصرف کردن
захватить
دیکشنری فارسی به روسی
تصرف کردن
تصرف کردن
ergreifen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصرف کردن
تصرف کردن
захопити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصرف کردن
تصرف کردن
przejąć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصرف کردن
تصرف کردن
抓住
دیکشنری فارسی به چینی
تصرف کردن
تصرف کردن
afferrare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصرف کردن
تصرف کردن
apoderarse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی