معنی پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
pôr de lado
تصویر پهلو گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
Side
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
отложить
دیکشنری فارسی به روسی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
zur Seite legen
دیکشنری فارسی به آلمانی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
відкладати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
odkładać na bok
دیکشنری فارسی به لهستانی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
放到一边
دیکشنری فارسی به چینی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
mettere da parte
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
poner de lado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پهلو گذاشتن
پهلو گذاشتن
mettre de côté
دیکشنری فارسی به فرانسوی