معنی بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
amortecer
تصویر بالش گذاشتن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
Cushion
دیکشنری فارسی به انگلیسی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
амортизировать
دیکشنری فارسی به روسی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
polstern
دیکشنری فارسی به آلمانی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
класти подушку
دیکشنری فارسی به اوکراینی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
wyścielić
دیکشنری فارسی به لهستانی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
缓冲
دیکشنری فارسی به چینی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
imbottire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
amortiguar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
بالش گذاشتن
بالش گذاشتن
amortir
دیکشنری فارسی به فرانسوی