معنی به طور افتاده
به طور افتاده
de maneira caída
تصویر به طور افتاده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با به طور افتاده
به طور افتاده
به طور افتاده
Droopily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور افتاده
به طور افتاده
поникло
دیکشنری فارسی به روسی
به طور افتاده
به طور افتاده
schlaff
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور افتاده
به طور افتاده
понуро
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور افتاده
به طور افتاده
opadły
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور افتاده
به طور افتاده
垂下地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور افتاده
به طور افتاده
in modo cadente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور افتاده
به طور افتاده
de manera caída
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور افتاده
به طور افتاده
de manière tombante
دیکشنری فارسی به فرانسوی