معنی اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
acampar
تصویر اردوگاه زدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
واژههای مرتبط با اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
Camp
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
разбивать лагерь
دیکشنری فارسی به روسی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
zelten
دیکشنری فارسی به آلمانی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
таборувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
biwakować
دیکشنری فارسی به لهستانی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
露营
دیکشنری فارسی به چینی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
campeggiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
acampar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اردوگاه زدن
اردوگاه زدن
camper
دیکشنری فارسی به فرانسوی