معنی مقاومت
مقاومت
weerstand
تصویر مقاومت
دیکشنری فارسی به هلندی
واژههای مرتبط با مقاومت
مقاومت
مقاومت
پایداری، ایستادگی، ایستاده گری
فرهنگ واژه فارسی سره
مقاومت
مقاومت
ایستادگی کردن، با کسی در امری برابری کردن، ضدیت کردن
فرهنگ فارسی عمید
مقاومت
مقاومت
ایستادگی و برابری و مقابلی، پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
مقاومت
مقاومت
ایستادگی کردن، پایداری نمودن، ایستادگی، پایداری، دوام، استحکام
فرهنگ فارسی معین
مقاومت
مقاومت
Resistance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقاومت
مقاومت
resistência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقاومت
مقاومت
opór
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقاومت
مقاومت
сопротивление
دیکشنری فارسی به روسی
مقاومت
مقاومت
опір
دیکشنری فارسی به اوکراینی