معنی تصویب کردن تصویب کردن erkennen, in werking stellen, ratificeren تصویر تصویب کردن دیکشنری فارسی به هلندی
تصویب کردن تصویب کردن نومانی پذرفت پسندش پذرفتن روا گاندن صواب دانستن، رای موافق دادن مجلس یا هیات وزیران بلایحه ای فرهنگ لغت هوشیار