معنی مراقبت کردن
مراقبت کردن
curare, fare attenzione
تصویر مراقبت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
واژههای مرتبط با مراقبت کردن
مراقبت کردن
مراقبت کردن
Care, Mind
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
cuidar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
pflegen, aufpassen
دیکشنری فارسی به آلمانی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
opiekować się, dbać
دیکشنری فارسی به لهستانی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
заботиться
دیکشنری فارسی به روسی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
піклуватися , піклуватися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
zorgen, opletten
دیکشنری فارسی به هلندی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
cuidar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مراقبت کردن
مراقبت کردن
soigner, faire attention
دیکشنری فارسی به فرانسوی