معنی لرزش لرزش fibrillazione, oscillante, tremore, vibrante, instabilità تصویر لرزش دیکشنری فارسی به ایتالیایی
لرزش لرزش لرز رعشه ارتعاش. یا به لرزش در افتادن، لرز یافتن رعشه یافتن: ز باریدن برف و باران و سیل بلرزش در افتاده همچون سیل (سعدی لغ) فرهنگ لغت هوشیار