معنی دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
innestare
تصویر دنده گذاری کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
واژههای مرتبط با دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
Gear
دیکشنری فارسی به انگلیسی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
включать
دیکشنری فارسی به روسی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
schalten
دیکشنری فارسی به آلمانی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
включати передачу
دیکشنری فارسی به اوکراینی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
włączyć bieg
دیکشنری فارسی به لهستانی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
上齿轮
دیکشنری فارسی به چینی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
engatar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
engranar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
دنده گذاری کردن
دنده گذاری کردن
engrener
دیکشنری فارسی به فرانسوی