معنی به هم پیوستن
به هم پیوستن
radunarsi
تصویر به هم پیوستن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
واژههای مرتبط با به هم پیوستن
به هم پیوستن
به هم پیوستن
به هم متصل شدن، به هم رسیدن، چسبیدن دو چیز به یکدیگر
فرهنگ فارسی عمید
به هم پیوستن
به هم پیوستن
Rally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
собираться
دیکشنری فارسی به روسی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
sich versammeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
збиратися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
zbierać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
集会
دیکشنری فارسی به چینی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
reunir-se
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به هم پیوستن
به هم پیوستن
reunirse
دیکشنری فارسی به اسپانیایی