معنی محکوم کردن محکوم کردن mengutuk, menghukum, mengecam تصویر محکوم کردن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
محکوم کردن محکوم کردن ایراختن فرمانبردار کردن، مغلوب کردن (در مناظره و غیره)، مغلوب کردن قاضی کسی را فرهنگ لغت هوشیار