معنی طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
memberi umpan
تصویر طعمه گذاشتن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
Bait
دیکشنری فارسی به انگلیسی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
приманивать
دیکشنری فارسی به روسی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
anlocken
دیکشنری فارسی به آلمانی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
приманювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
wabić
دیکشنری فارسی به لهستانی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
isca
دیکشنری فارسی به پرتغالی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
mettere l'esca
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
cebar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
appâter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
طعمه گذاشتن
طعمه گذاشتن
aas gebruiken
دیکشنری فارسی به هلندی