معنی طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
membuat garis besar
تصویر طرح ریزی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
هنداختن، گرده ریختن: در ساختمان
فرهنگ لغت هوشیار
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
Outline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
наметить
دیکشنری فارسی به روسی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
skizzieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
намітити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
nakreślić
دیکشنری فارسی به لهستانی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
delinear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
delineare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
delinear
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
طرح ریزی کردن
طرح ریزی کردن
délimiter
دیکشنری فارسی به فرانسوی