معنی بازدارنده بازدارنده penahan, mencegah, secara mencegah, menakutkan, inhibitor تصویر بازدارنده دیکشنری فارسی به اندونزیایی
بازدارنده بازدارنده آنکه یا آنچه کسی را از امری باز می دارد، ناهی، وازِع، حابِس، زاجِر، مُعَوَّق، مَناع، رادِع فرهنگ فارسی عمید
بازدارنده بازدارنده Dissuading, Arrestor, Dissuasively, Forbidding, Inhibitor دیکشنری فارسی به انگلیسی
بازدارنده بازدارنده аррестор , отговорный , сдерживающе , запрещающий , ингибитор دیکشنری فارسی به روسی
بازدارنده بازدارنده арестор , відмовляючий , стримуючи , забороняючий , інгібітор دیکشنری فارسی به اوکراینی
بازدارنده بازدارنده arrestador, dissuasivo, de forma dissuasiva, ameaçador, inibidor دیکشنری فارسی به پرتغالی
بازدارنده بازدارنده arrestatore, dissuasivo, in modo dissuasivo, minaccioso, inibitore دیکشنری فارسی به ایتالیایی