معنی به طور نموداری
به طور نموداری
secara skematik
تصویر به طور نموداری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با به طور نموداری
به طور نموداری
به طور نموداری
Schematically
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور نموداری
به طور نموداری
схематически
دیکشنری فارسی به روسی
به طور نموداری
به طور نموداری
schematisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور نموداری
به طور نموداری
схемatically
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور نموداری
به طور نموداری
schematycznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور نموداری
به طور نموداری
按图示地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور نموداری
به طور نموداری
de forma esquemática
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور نموداری
به طور نموداری
schematicamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور نموداری
به طور نموداری
de manera esquemática
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور نموداری
به طور نموداری
de manière schématique
دیکشنری فارسی به فرانسوی