معنی به طور ظاهری
به طور ظاهری
secara lahiriah
تصویر به طور ظاهری
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با به طور ظاهری
به طور ظاهری
به طور ظاهری
внешне
دیکشنری فارسی به روسی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
scheinbar, äußerlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
зовні
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
pozornie, zewnętrznie
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
表面上地 , 表面上
دیکشنری فارسی به چینی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
aparentemente, externamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
apparentemente, esternamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
aparentemente, externamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
apparemment, extérieurement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
به طور ظاهری
به طور ظاهری
ogenschijnlijk, uiterlijk
دیکشنری فارسی به هلندی