معنی به طور شکننده
به طور شکننده
secara rapuh
تصویر به طور شکننده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با به طور شکننده
به طور شکننده
به طور شکننده
Flakily, Flimsily
دیکشنری فارسی به انگلیسی
به طور شکننده
به طور شکننده
хрупко
دیکشنری فارسی به روسی
به طور شکننده
به طور شکننده
bröckelig, zerbrechlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
به طور شکننده
به طور شکننده
крихко
دیکشنری فارسی به اوکراینی
به طور شکننده
به طور شکننده
kruchy
دیکشنری فارسی به لهستانی
به طور شکننده
به طور شکننده
脆弱地
دیکشنری فارسی به چینی
به طور شکننده
به طور شکننده
de maneira quebradiça, de maneira frágil
دیکشنری فارسی به پرتغالی
به طور شکننده
به طور شکننده
in modo fragile
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
به طور شکننده
به طور شکننده
de manera quebradiza, de manera frágil
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
به طور شکننده
به طور شکننده
de manière friable, de manière fragile
دیکشنری فارسی به فرانسوی