معنی آلودگی کردن
آلودگی کردن
mengotorinya
تصویر آلودگی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با آلودگی کردن
آلودگی کردن
آلودگی کردن
Foul
دیکشنری فارسی به انگلیسی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
загрязнять
دیکشنری فارسی به روسی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
besudeln
دیکشنری فارسی به آلمانی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
забруднювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
brudzić
دیکشنری فارسی به لهستانی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
玷污
دیکشنری فارسی به چینی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
sujar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
sporcare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
ensuciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
آلودگی کردن
آلودگی کردن
salir
دیکشنری فارسی به فرانسوی