معنی اعتراض اعتراض perbedaan pendapat, keberatan, seruan, protes تصویر اعتراض دیکشنری فارسی به اندونزیایی
اعتراض اعتراض منع کردن، بازداشتن، پیش آمدن و رو به روی کسی ایستادگی کردن، عیب گرفتن، خرده گرفتن، ایراد گرفتن، نکته گیری، در ادبیات در فن بدیع آوردن جملۀ معترضه در بین کلام برای افادۀ معنی خاص فرهنگ فارسی عمید