معنی اسکی کردن
اسکی کردن
bermain ski
تصویر اسکی کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با اسکی کردن
اسکی کردن
اسکی کردن
Ski
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اسکی کردن
اسکی کردن
кататься на лыжах
دیکشنری فارسی به روسی
اسکی کردن
اسکی کردن
Ski fahren
دیکشنری فارسی به آلمانی
اسکی کردن
اسکی کردن
кататися на лижах
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اسکی کردن
اسکی کردن
jeździć na nartach
دیکشنری فارسی به لهستانی
اسکی کردن
اسکی کردن
滑雪
دیکشنری فارسی به چینی
اسکی کردن
اسکی کردن
esquiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اسکی کردن
اسکی کردن
sciare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اسکی کردن
اسکی کردن
esquiar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اسکی کردن
اسکی کردن
skier
دیکشنری فارسی به فرانسوی