معنی استقامت استقامت ketekunan, ketahanan, keteguhan, kegigihan تصویر استقامت دیکشنری فارسی به اندونزیایی
استقامت استقامت ایستادگی کردن، ایستادگی، پایداری، سلامت، تندرستی، راستی، درستی، ثبات، استواری، در ورزش ویژگی هر یک از مسابقاتی که دارای زمان یا مسیر طولانی هستند مثلاً دوِ استقامت، شنای استقامت، اسکی استقامت، در علم نجوم حرکت بعضی سیارات در جهت توالی بروج فرهنگ فارسی عمید