معنی اجبار کردن
اجبار کردن
memaksa
تصویر اجبار کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با اجبار کردن
اجبار کردن
اجبار کردن
Force
دیکشنری فارسی به انگلیسی
اجبار کردن
اجبار کردن
заставлять
دیکشنری فارسی به روسی
اجبار کردن
اجبار کردن
zwingen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اجبار کردن
اجبار کردن
змушувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اجبار کردن
اجبار کردن
zmuszać
دیکشنری فارسی به لهستانی
اجبار کردن
اجبار کردن
强迫
دیکشنری فارسی به چینی
اجبار کردن
اجبار کردن
forçar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اجبار کردن
اجبار کردن
forzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اجبار کردن
اجبار کردن
forzar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اجبار کردن
اجبار کردن
forcer
دیکشنری فارسی به فرانسوی