جدول جو
جدول جو

معنی گسترده

گسترده
चौड़ा , विशाल , व्यापक , विशाल , व्यापक रूप से , विस्तृत
تصویری از گسترده
تصویر گسترده
دیکشنری فارسی به هندی

واژه‌های مرتبط با گسترده

گسترده

گسترده
پهن کرده منبسط: من ایران نخواهم نه خاور نه چین نه شاهی نه گسترده روی زمین، مفروش فرش شده: حمص شهریست بزرگ و خرم و آبادان و همه راههای ایشان بسنگ گسترده است
فرهنگ لغت هوشیار

گسترده

گسترده
широкий , обширный , повсеместный , просторный , широко , обширный , широкораспространённый
گسترده
دیکشنری فارسی به روسی