ترجمه فرسوده به هندی - دیکشنری فارسی به هندی
معنی فرسوده
- فرسوده
- जर्जर , फटे हुए , थका हुआ , जीर्ण , पुराना , थका हुआ
تصویر فرسوده
دیکشنری فارسی به هندی
واژههای مرتبط با فرسوده
فرسوده
- فرسوده
- ساییده، کهنه کرده، پوسیده، زدوده، محو کرده، کاسته کم کرده، پایمال گردیده، آزار رسیده آزرده
فرهنگ لغت هوشیار
فرسوده
- فرسوده
- کهنه و پوسیده، نابود شده، کنایه از خسته و ناتوان، کنایه از سال خورده، کنایه از کاهش یافته
فرهنگ فارسی عمید