جدول جو
جدول جو

معنی پوست کندن

پوست کندن
छीलना , झाग हटाना , चमड़ा उतारना
تصویری از پوست کندن
تصویر پوست کندن
دیکشنری فارسی به هندی

واژه‌های مرتبط با پوست کندن

پوست کندن

پوست کندن
پوست گرفتن، قشری از مغز جدا کردن، غیبت کردن، صریح گفتن
پوست کندن
فرهنگ فارسی معین