ترجمه تنظیم کردن به عبری - دیکشنری فارسی به عبری
معنی تنظیم کردن
- تنظیم کردن
- להתאים , לווסת , להסדיר , להגדיר , לכוון
تصویر تنظیم کردن
دیکشنری فارسی به عبری
واژههای مرتبط با تنظیم کردن
تنظیم کردن
- تنظیم کردن
- نظم دادن بسامان کردن مرتب ساختن، بهم پیوسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار