معنی به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- באופן בלתי ניתן להפרדה
واژههای مرتبط با به طور غیرقابل تجزیه
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- неделимо
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- untrennbar
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- неділимо
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- nierozdzielnie
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- 不可分割地
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- indivisivelmente
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- indivisibilmente
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- indivisiblemente
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- de manière indivisible
به طور غیرقابل تجزیه
- به طور غیرقابل تجزیه
- onlosmakelijk
