معنی برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
לתכנן
تصویر برنامه ریزی کردن
دیکشنری فارسی به عبری
واژههای مرتبط با برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
Program, Plan
دیکشنری فارسی به انگلیسی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
планировать , программировать
دیکشنری فارسی به روسی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
planen, programmieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
планувати , програмувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
planować, programować
دیکشنری فارسی به لهستانی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
计划 , 编程
دیکشنری فارسی به چینی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
planejar, programar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
pianificare, programmare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
planear, programar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برنامه ریزی کردن
برنامه ریزی کردن
planifier, programmer
دیکشنری فارسی به فرانسوی