ترجمه اختلال به عبری - دیکشنری فارسی به عبری
معنی اختلال
- اختلال
- בִּלְבּוּל , הפרעה , תפקוד לקוי , לִקוּי , חִסְרוֹן
تصویر اختلال
دیکشنری فارسی به عبری
واژههای مرتبط با اختلال
اختلال
- اختلال
- تباه شدن و درهم و برهم شدن کار، به هم خوردگی، آشفتگی، نابسامانی، بی سر و سامانی
فرهنگ فارسی عمید