معنی بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- selon les rapports
واژههای مرتبط با بر اساس گزارش ها
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- Reportedly
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- согласно сообщениям
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- Berichten zufolge
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- за повідомленнями
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- zgodnie z raportami
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- 据报道
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- de acordo com os relatórios
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- secondo i rapporti
بر اساس گزارش ها
- بر اساس گزارش ها
- según se informa
