معنی اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
Toy
تصویر اسباب بازی کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
واژههای مرتبط با اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
играть с игрушками
دیکشنری فارسی به روسی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
mit Spielzeug spielen
دیکشنری فارسی به آلمانی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
грати з іграшками
دیکشنری فارسی به اوکراینی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
bawić się zabawkami
دیکشنری فارسی به لهستانی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
玩具
دیکشنری فارسی به چینی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
brincar com brinquedos
دیکشنری فارسی به پرتغالی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
giocare con i giocattoli
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
jugar con juguetes
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
اسباب بازی کردن
اسباب بازی کردن
jouer avec des jouets
دیکشنری فارسی به فرانسوی