ترجمه متوقف کردن به آلمانی - دیکشنری فارسی به آلمانی
معنی متوقف کردن
- متوقف کردن
- abtreiben, aufhören, einstellen, anhalten, stoppen
تصویر متوقف کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
واژههای مرتبط با متوقف کردن
متوقف کردن
- متوقف کردن
- از کار انداختن، به درنگ وا داشتن بدرنگ وا داشتن، در محلی ایستانیدن، تعطیل کردن کار یا کارخانه
فرهنگ لغت هوشیار