معنی همراهی کردن
همراهی کردن
সঙ্গ দেওয়া , সহযাত্রী করা
تصویر همراهی کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با همراهی کردن
همراهی کردن
همراهی کردن
هم سفرشدن باکسی، موافقت کردن با کسی، هم صحبت شدن، یاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
همراهی کردن
همراهی کردن
Accompany, Escort
دیکشنری فارسی به انگلیسی
همراهی کردن
همراهی کردن
acompanhar, escoltar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
همراهی کردن
همراهی کردن
acompañar, escoltar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
همراهی کردن
همراهی کردن
towarzyszyć, eskortować
دیکشنری فارسی به لهستانی
همراهی کردن
همراهی کردن
сопровождать , сопровождать
دیکشنری فارسی به روسی
همراهی کردن
همراهی کردن
супроводжувати , супроводжувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همراهی کردن
همراهی کردن
begeleiden
دیکشنری فارسی به هلندی
همراهی کردن
همراهی کردن
begleiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
همراهی کردن
همراهی کردن
accompagner, escorter
دیکشنری فارسی به فرانسوی