معنی هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
সমন্বয়কারী , সুরকার
تصویر هماهنگ کننده
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
Coordinator, Orchestrator
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
coordenador, orquestrador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
coordinador, orquestador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
koordynator, orkiestrator
دیکشنری فارسی به لهستانی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
координатор , оркестровщик
دیکشنری فارسی به روسی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
координатор , організатор оркестру
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
coördinator, orkestrator
دیکشنری فارسی به هلندی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
Koordinator, Orchestrator
دیکشنری فارسی به آلمانی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
coordinateur, orchestrateur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هماهنگ کننده
هماهنگ کننده
coordinatore, orchestratore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی