معنی ناهمگون
ناهمگون
অসংলগ্ন , অসমান , অগোছালো
تصویر ناهمگون
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با ناهمگون
ناهمگون
ناهمگون
Disjointed, Dissimilar, Patchy
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ناهمگون
ناهمگون
desconexo, dissimilar, irregular
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ناهمگون
ناهمگون
desarticulado, disímil, irregular
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ناهمگون
ناهمگون
niespójny, odmienny, nierówny
دیکشنری فارسی به لهستانی
ناهمگون
ناهمگون
разрозненный , неодинаковый , пятнистый
دیکشنری فارسی به روسی
ناهمگون
ناهمگون
уривчастий , несхожий , нерівний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ناهمگون
ناهمگون
onsamenhangend, ongelijksoortig, onregelmatig
دیکشنری فارسی به هلندی
ناهمگون
ناهمگون
zusammenhangslos, unähnlich, lückenhaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
ناهمگون
ناهمگون
déconnecté, dissemblable, irrégulier
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ناهمگون
ناهمگون
sconnesso, dissimile, irregolare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی