معنی مانع شدن
- مانع شدن
- বাধা দেওয়া , বাধা দেওয়া , প্রতিবন্ধকতা সৃষ্টি করা
واژههای مرتبط با مانع شدن
مانع شدن
- مانع شدن
- منع کردن، جلوگیری کردن
مانع شدن
- مانع شدن
- باز داشتن جلوگیری کردن منع کردن: هیچ چیزکه مانع شود در رفتن راه نبود
مانع شدن
- مانع شدن
- Hinder, Impede, Obstruct
مانع شدن
- مانع شدن
- dificultar, impedir, obstruir
مانع شدن
- مانع شدن
- utrudniać, przeszkadzać
مانع شدن
- مانع شدن
- препятствовать
مانع شدن
- مانع شدن
- перешкоджати
مانع شدن
- مانع شدن
- belemmeren
مانع شدن
- مانع شدن
- behindern, blockieren
مانع شدن
- مانع شدن
- obstaculizar, impedir, obstruir
