معنی موج انداختن
موج انداختن
হাত নাড়ানো
تصویر موج انداختن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با موج انداختن
موج انداختن
موج انداختن
Wave
دیکشنری فارسی به انگلیسی
موج انداختن
موج انداختن
acenar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
موج انداختن
موج انداختن
machać ręką
دیکشنری فارسی به لهستانی
موج انداختن
موج انداختن
махать
دیکشنری فارسی به روسی
موج انداختن
موج انداختن
махати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
موج انداختن
موج انداختن
zwaaien
دیکشنری فارسی به هلندی
موج انداختن
موج انداختن
winken
دیکشنری فارسی به آلمانی
موج انداختن
موج انداختن
hacer una señal con la mano
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
موج انداختن
موج انداختن
faire un signe de la main
دیکشنری فارسی به فرانسوی
موج انداختن
موج انداختن
fare un cenno
دیکشنری فارسی به ایتالیایی