معنی منتشر کردن
منتشر کردن
প্রকাশ করা
تصویر منتشر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با منتشر کردن
منتشر کردن
منتشر کردن
افشاندن، پراکندن، پخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
منتشر کردن
منتشر کردن
Issue
دیکشنری فارسی به انگلیسی
منتشر کردن
منتشر کردن
emitir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
منتشر کردن
منتشر کردن
wydawać
دیکشنری فارسی به لهستانی
منتشر کردن
منتشر کردن
выпускать
دیکشنری فارسی به روسی
منتشر کردن
منتشر کردن
випускати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
منتشر کردن
منتشر کردن
uitgeven
دیکشنری فارسی به هلندی
منتشر کردن
منتشر کردن
ausgeben
دیکشنری فارسی به آلمانی
منتشر کردن
منتشر کردن
emitir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
منتشر کردن
منتشر کردن
émettre
دیکشنری فارسی به فرانسوی