معنی مقابل شدن
مقابل شدن
মুখোমুখি হওয়া
تصویر مقابل شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با مقابل شدن
مقابل شدن
مقابل شدن
رو به رو شدن، برابر گشتن روبرو شدن، معادل شدن مساوی گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
مقابل شدن
مقابل شدن
Face
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقابل شدن
مقابل شدن
enfrentar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقابل شدن
مقابل شدن
konfrontieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
مقابل شدن
مقابل شدن
stawić czoła
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقابل شدن
مقابل شدن
сталкиваться
دیکشنری فارسی به روسی
مقابل شدن
مقابل شدن
стикатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مقابل شدن
مقابل شدن
confronteren
دیکشنری فارسی به هلندی
مقابل شدن
مقابل شدن
enfrentar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مقابل شدن
مقابل شدن
affronter
دیکشنری فارسی به فرانسوی