معنی مقابله کردن
مقابله کردن
প্রতিহত করা
تصویر مقابله کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با مقابله کردن
مقابله کردن
مقابله کردن
Counter
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقابله کردن
مقابله کردن
contrariar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مقابله کردن
مقابله کردن
kontern
دیکشنری فارسی به آلمانی
مقابله کردن
مقابله کردن
przeciwdziałać
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقابله کردن
مقابله کردن
противодействовать
دیکشنری فارسی به روسی
مقابله کردن
مقابله کردن
протидіяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مقابله کردن
مقابله کردن
tegengaan
دیکشنری فارسی به هلندی
مقابله کردن
مقابله کردن
contrarrestar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مقابله کردن
مقابله کردن
contrer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مقابله کردن
مقابله کردن
contrastare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی