معنی معکوس کردن
معکوس کردن
উল্টানো
تصویر معکوس کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
واژههای مرتبط با معکوس کردن
معکوس کردن
معکوس کردن
Invert
دیکشنری فارسی به انگلیسی
معکوس کردن
معکوس کردن
inverter
دیکشنری فارسی به پرتغالی
معکوس کردن
معکوس کردن
umkehren
دیکشنری فارسی به آلمانی
معکوس کردن
معکوس کردن
odwracać
دیکشنری فارسی به لهستانی
معکوس کردن
معکوس کردن
инвертировать
دیکشنری فارسی به روسی
معکوس کردن
معکوس کردن
інвертувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
معکوس کردن
معکوس کردن
omkeren
دیکشنری فارسی به هلندی
معکوس کردن
معکوس کردن
invertir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
معکوس کردن
معکوس کردن
inverser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
معکوس کردن
معکوس کردن
invertire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی